dimanche 31 juillet 2011

یادت

یادت در هر کجا

برگل ها، برصخره ها، برخاک و برکوه
بر دیوارها
بر فرش سفید
برگل های شمعدانی
اگر نوازش چشمانت را ربوده باشند.ـ

***

یادت درخاطر
برصفا و برمهر


یادت
برغبار خاطره ها
خیس از نم نم باران
برپنجره های باز
به سوی نور

یادت شیرین چون شهد و شعر
درخاطر
اما
می دانی،ـ
رؤیاهای مرا سنگین می کنی
رؤیاهای مرا با سنگ ها وصخره ها
برسرراه و برسرم،ـ
با دیواری از تن
بین دو جان
رؤیاهای مرا سنگین می کنی
**
می دانی
آسمان رؤیاهای مرا
خالی از ستارگان می کنی
**
می دانی
هراس
آفتاب جان مرا می رباید
و ابرهای خاکستری
در دلم
غم می آفرینند.
***


می دانی
همیشه
همین خطا را
تکرار می کنی!ـ
بسیار می دانی
و می دانم که
نمی دانی،ـ
وقتی رفتم
فریاد خواهی زد:ـ
«مرو!»
نمی دانم چرا
نمی دانی چرا
اما
می دانم
لحظه های هستند
پٌراز
احساس نو
پٌر از عشقی بی حسرت
پاکیزه چون باران
که خاک را
طراوات بی پایان
و خیال را
پروازی نو
می بخشند.ـ

ملیحه رهبری
ـ.29. سپتامبر. 2009

Aucun commentaire: