dimanche 8 mars 2009

یاران

به یاران خلق در بند
و به امید دوستی های بیشتر و سازنده در جبهه مقاومت

یاران خلق
صد بارآشنایی
پس از فراموشی.
صدبار فریاد شادی
پس از خاموشی.
صدبار زخم،
و صدبار مرحم
صدبار دوست داشتن
روییدن، رستن، زیستن و عطرافشاندن
صد شاخه گل رٌز
زرد و سرخ
شکسته برشانه باغچه
یک شاخه رٌز سفید
شکفته بر برگهای کاغذی
باید!د

صد بوسه
دمیده
وزیده و
برلبان باد گذشته
صد شب از هزار و یک شب
با یاران
گذشته یا مانده؟
صد قصه، صد شعر
در سفر با روح(ما) سروده یا خوانده؟

صد بار چون چشمه خشکیدن
هزار بار چون رود خروشیدن
صد بار چون پاییز رخت سفر بربستن
وصد بار چون بهار جامهٍ بازگشت پوشیدن
صد بار گریستن و در برف زمستانی خود پاک گشتن
هزار بار خندیدن و
قطره قطره بر زندگی تابیدن

صد خٍرد و هزار مهر
صد لب و هزار پیوند
صدبار به دور ریختن
صدبار باز خریدن
صد بار اسارت و هزار بار آزادی
رفتن و بازگشتن
صد بار غریب شدن
و هزار بار آشنا بودن
تو چه دانی در سینه مان
چه رازها و گره ها نا گشوده است
تو چه دانی
در صد برگ گشوده
هزار برگ دیگری
بسته گشته است.
تو چه دانی که
خرد و احساس ما
چه آشنا
و باز چه غریب
مانده اند.د
ملیحه رهبری
18 آگوست، 2007
ل

Aucun commentaire: