به یاران خلق در بند
و به امید دوستی های بیشتر و سازنده در جبهه مقاومت
و به امید دوستی های بیشتر و سازنده در جبهه مقاومت
یاران خلق
صد بارآشنایی
پس از فراموشی.
صدبار فریاد شادی
پس از خاموشی.
صدبار زخم،
و صدبار مرحم
پس از فراموشی.
صدبار فریاد شادی
پس از خاموشی.
صدبار زخم،
و صدبار مرحم
صدبار دوست داشتن
روییدن، رستن، زیستن و عطرافشاندن
صد شاخه گل رٌز
صد شاخه گل رٌز
زرد و سرخ
شکسته برشانه باغچه
یک شاخه رٌز سفید
یک شاخه رٌز سفید
شکفته بر برگهای کاغذی
باید!د
□
صد بوسه
دمیده
وزیده و
برلبان باد گذشته
صد شب از هزار و یک شب
با یاران
گذشته یا مانده؟
صد قصه، صد شعر
در سفر با روح(ما) سروده یا خوانده؟
□
صد بار چون چشمه خشکیدن
هزار بار چون رود خروشیدن
صد بار چون پاییز رخت سفر بربستن
وصد بار چون بهار جامهٍ بازگشت پوشیدن
صد بار گریستن و در برف زمستانی خود پاک گشتن
هزار بار خندیدن و
قطره قطره بر زندگی تابیدن
□
صد خٍرد و هزار مهر
صد لب و هزار پیوند
صدبار به دور ریختن
صدبار باز خریدن
صد بار اسارت و هزار بار آزادی
رفتن و بازگشتن
صد بار غریب شدن
و هزار بار آشنا بودن
تو چه دانی در سینه مان
چه رازها و گره ها نا گشوده است
تو چه دانی
در صد برگ گشوده
هزار برگ دیگری
بسته گشته است.
تو چه دانی که
خرد و احساس ما
چه آشنا
و باز چه غریب
باید!د
□
صد بوسه
دمیده
وزیده و
برلبان باد گذشته
صد شب از هزار و یک شب
با یاران
گذشته یا مانده؟
صد قصه، صد شعر
در سفر با روح(ما) سروده یا خوانده؟
□
صد بار چون چشمه خشکیدن
هزار بار چون رود خروشیدن
صد بار چون پاییز رخت سفر بربستن
وصد بار چون بهار جامهٍ بازگشت پوشیدن
صد بار گریستن و در برف زمستانی خود پاک گشتن
هزار بار خندیدن و
قطره قطره بر زندگی تابیدن
□
صد خٍرد و هزار مهر
صد لب و هزار پیوند
صدبار به دور ریختن
صدبار باز خریدن
صد بار اسارت و هزار بار آزادی
رفتن و بازگشتن
صد بار غریب شدن
و هزار بار آشنا بودن
تو چه دانی در سینه مان
چه رازها و گره ها نا گشوده است
تو چه دانی
در صد برگ گشوده
هزار برگ دیگری
بسته گشته است.
تو چه دانی که
خرد و احساس ما
چه آشنا
و باز چه غریب
مانده اند.د
ملیحه رهبری
18 آگوست، 2007
ل
18 آگوست، 2007
ل
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire