شعری برای یاران
یاران
یاران
می دانم که رفته اید
می دانم که دوباره
یا هرگز
باز نخواهید آمد
اما
شما را با قلب خود
به میدان ناسیون در ژنو
شما را به پناهگاه زیرزمینی
به میان یاران صمیمی
شما را به خانه مان
قلب مشترک
خواهم بٌرد.
□
اگر رفته ای
اگر تن تو
فکر تو
اندیشه تو
جان تو،
گذشته را به پشت سر افکنده،
به خانه دنجی،
به ویلایی،
یا به اتاقی در کنجی،
یا به قاره ای دور
رفته است،
اما
می دانی؛
روح تو؛
روح جاودان تو
چشمه ای است
همیشه جاری؛
روزی
از اشک های تو
در پای خدای آزادی،
در غم قربانی هایت؛
در غمٍ یاران، پاکان، برادران، خواهرانت و....
جوشید؛
این چشمه نه در زمان و مکان؛
نه در فراموشی،
که در زلال روح تو نهفته است.
چون آینه ای است،
نهان در تو
پوشیده با غبارهاست.
□
روزی دوباره باران
در کویر سی ساله
خواهد بارید؛
تمام غبارها را خواهد شست.
خاک
دوباره رویان خواهد شد.
اشک شوق
اشک پیروزی
جان ما را
تجلی گاه باوری نو
تجلی گاه عشق خواهد کرد
آنگاه
در آینه جان
خدای آزادی را
زیبا و جاودان
خواهیم دید!
ن7 نوامبر 2008
ملیحه رهبری
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire